معنی ऊपर करना - جستجوی لغت در جدول جو
ऊपर करना
بالا بردن، به بالا
ادامه...
بالا بُردَن، بِه بالا
دیکشنری هندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
अमर करना
جاودانه کردن
ادامه...
جاودانِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
आदर करना
حرمت گذاشتن، احترام گذاشتن
ادامه...
حُرمَت گُذاشتَن، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری هندی به فارسی
ढेर करना
دفع کردن، انباشته شدن
ادامه...
دَفع کَردَن، اَنباشتِه شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
देर करना
تعویق انداختن، به تأخیر انداختن
ادامه...
تَعویق اَنداختَن، بِه تَأخیر اَنداختَن
دیکشنری هندی به فارسی
पार करना
عبور کردن، متقاطع، فراتر رفتن، غلبه پیدا کردن، فائق شدن
ادامه...
عُبور کَردَن، مُتَقَاطِع، فَراتَر رَفتَن، غَلَبِه پِیدا کَردَن، فائِق شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
शोर करना
صدای بلند ایجاد کردن، سر و صدا کردن
ادامه...
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، سَر و صِدا کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
ऊपर रखना
فوق هم قرار دادن، بالا نگه داشته شد
ادامه...
فُوق هَم قَرار دادَن، بالا نِگَه داشتِه شُد
دیکشنری هندی به فارسی
सैर करना
دور زدن، سرگردان شدن
ادامه...
دُور زَدَن، سَرگَردان شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
बोर करना
کسل کننده بودن، خسته کردن
ادامه...
کِسِل کُنَندِه بودَن، خَستِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی